۱۳۸۹/۰۹/۱۱

تخريب بنای نبش شمال شرقی ميدان فلسطين

وقتی از نقاط مختلف ميدان فلسطين به گوشه شمال شرقی اين ميدان نگاه مي‌کرديم بنايی مي‌ديديم قهوه‌ای رنگ، حزن‌انگيز، و گيرا که از پشت ديوار حياط و درختان خود سر بر می‌افراشت. حجم آن مرکب از چند حجم خالص از آجر يکپارچه قهوه‌ای بود، از آن نوع بسيار محکم که ديگر توليد نم‌يشود. حجم عمودی و نيمه استوانه‌ای پله بويژه چشمگير بود و بعد عمودی را تاکيد مي‌کرد. بنا تزيين نداشت و لبه‌های افقی با استفاده از پيش‌آمدگی‌های سيمانی باريک تضادی پويا با حجم‌های بزرگ يکپارچه ايجاد مي‌کردند.

اين بنا متعلق به دوره مدرن اوليه تهران بود و مشخصه‌های معماری مدرن اوليه و آرت دکو را به همراه داشت. سادگی آن، ترکيب حجمی آنرا متجلی مي‌کرد و درک آن را مانع نمي‌شد. در نورهای مختلف جلوه‌های متفاوت داشت، و در نور غروب حجم‌های آن به حداکثر شفافيت و درخشندگی مي‌رسيدند و در لحظه‌هايی، حزن‌انگيز بودن تنهايی آن نيز تاثير بسزايی داشت. اما بنظر مي‌رسد که ديگر به چنين کيفيت‌هايی نياز نيست و از "سازمان" به اصطلاح "ميراث فرهنگی" هم که طبيعتاً نمي‌توان انتظاری داشت.


ضمناً اين بنا بخاطر استقرار آن در يکی از مهمترين ميدان‌های تهران (نه از نظر اندازه، بلکه بخاطراهميت مکان از نظر تکوين تهران در دوره تجدد و معماری‌های آن، که کوتاه و ظريف بودند)، و در معرض ديد زياد بودن آن هم اهميت داشت. در همين مکان "دفتر فنی" يک دانشگاه در گوشه جنوب غربی، پس از تخريب، حجمی عظيم، بد طرح و بد اجرا در صد در صد زمينی که دارای درخت‌های بلند و قديمی بود ساخته است، و الحاق به آن نيز ادامه دارد. و نزديک بودن اين بنا به دانشگاه تهران و ارتباط بالا هم تشخيص ارزش يک چيز، اساس چگونگی رفتار با آن است. هر چند وضعيت چنين است که هيچ چيز مصون نيست، گروهی از بناها که اتفاقا از نظر جهانی منحصر بفردند بيش از همه در معرض بدرفتاری و تخريب‌اند. يعنی ميراث مدرن تهران و بسياری شهرهای ديگر. اتکا بر آشنايی غريضی با سيماهای "سنتی" برای اين منظور تکافو نمي‌کند و درک ارزش زيبايی‌شناختی اين ميراث به آشنايی با مشخصه‌ها و آمال دوران و سبک‌شناسی نياز دارد، چيزهای مهمی که بايد بخشی از سواد و فرهنگ عمومی و همچنين دست‌اندرکاران و کارفرماهای کوچک و بزرگ را تشکيل مي‌دادند تا از معماری پاسداری مي‌شد. در جوامعی که اين کار را مي‌کنند، بين انتظارات جامعه و نهادهای مسئول ارتباط تنگاتنگ و دو سويه وجود دارد، و سهل‌انگاری‌ها، بی‌مسئوليتی‌ها و در مواردی اقدامات ضد فرهنگی در شرايط بی‌اطلاعی عموم مردم و حتی اقشار و گروه‌هايی که انتظار فرهنگ‌مدار بودن از آن‌ها بايد داشت آسان مي‌گردد و چنانچه شناخت لازم وجود نداشته باشد بايد از کسانی که مي‌دانند، در هر جا که باشند، پرسيد. البته با در نظر نگرفتن انگيزه‌های سوداگری و حراج و بی‌اطلاعی عمومی و اصولاً ايدئولوژی کلنگی و بسازبفروشی که مشخصه‌های تعيين کننده فعلی جامعه هستند.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر