۱۳۸۸/۰۸/۲۶

از جنجال خبرگزاري ميراث فرهنگي تا دريافت پروژه در سد سيوند!

اطلاعيه اي مهم از کشف مافياي خبري
از جنجال خبرگزاري ميراث فرهنگي تا دريافت پروژه در سد سيوند!


ميراث فرهنگي از موضوعات مهمي است که در چند سال گذشته با تلاش‌ها و زحمات صورت گرفته توسط دولت و آحاد مردم به عنوان اصلي ترين مبحث روز کشور مطرح شده است.

در اين ميان نقش و مسئوليت رسانه ها بسيار مؤثر بوده و انعکاس اخبار و گزارشات اين حوزه عامل مهمي براي رشد،ارتقاء و در کانون توجه بودن ميراث فرهنگي کشور بوده است، اما متاسفانه تعداد اندکي از رسانه ها و خبرنگاران سعي داشتند با وارد کردن متامع سياسي و مالي، ميراث فرهنگي کشور را به ابزاري براي سودجويي‌هاي خود مبدل کنند که از نگاه تيز دستگاه‌هاي بازرسي و نظارتي پنهان نبوده و تعدادي از آنها مورد بررسي قرار گرفته گزارشي که در پي مي آيد يکي از اين جمله است.

ماجراي آبگيري سد سيوند و هياهوي فراوان مبني بر زيرآب رفتن مقبره کوروش را همگان به خاطر دارند. اگر چه در همان زمان مسئولان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري بارها اعلام کردند که تهديدي از اين بابت متوجه مقبره کوروش نيست‌‌، اما برخي از رسانه‌ها همچنان اقدام به انتشار اخبار کذب و ايجاد نگراني در افکار عمومي کردند. به نحوي که اين دروغ پردازي‌ها انعکاس وسيعي در رسانه‌هاي بيگانه و ضد انقلاب داشت و خوراک تبليغاتي براي زير سوال بردن جمهوري اسلامي ايران را فراهم آورد.

خبرگزاري ميراث فرهنگي (CHN) از جمله رسانه‌هايي بود که به عنوان نوک پيکان اين حملات،‌ همواره به شايعات پيرامون آب گيري سد سيوند که کار ساخت آن از سال 1371 آغاز شده بود،‌ دامن مي زد.

شايد نقل برخي از خبرهاي خبرگزاري ميراث خبر در اين مورد چندان خالي از لطف نباشد.

اين راه تمامي اين رازها را در دل خود نگه داشته که اکنون همه را فاش کند اما هنوز سر از خاک بر نياورده، اين بار ناچار است براي هميشه به زير آب رفته و غرق شود، براي هميشه خاموش بماند... در دل سرد سد سيوند!...

" ... همه اينها پس از چندين قرن سکوت و خاموشي اراده کرده اند که با ما سخن گويند و از فرهنگ و هنر و آداب و رسوم و اعتقادات خود به نوعي اجداد ما هستند،‌ پرده بردارند اما محکومند به فنا،‌ فنا در دل سد سيوند!..."

جملات فوق گزيده‌اي از گزارش‌هاي خبرگزاري ميراث فرهنگي پيرامون جنجال آب گيري سدسيوند بود.

خبرگزاري مذکور در آن مقطع با درج بيش از 300 گزارش‌،‌ خبر، مصاحبه و عکس تمام تلاش خود را براي مخالفت با آبگيري سد سيوند و تحريک افکار و احساسات عمومي به کار گرفت. اخبار،‌ تصاوير و گزارش هاي اين خبرگزاري سر از سايت‌هاي بيگانه و ضد انقلاب درآورد. در نگاه نخست شايد باور عمومي نيز اين بود که خبرگزاري ميراث فرهنگي، نه تنها مخالف آبگيري سد سيوند و به زير آب رفتن دروغين آرامگاه کوروش است،‌بلکه از تمام ابزار و امکانات موجود خود براي همراه کردن مردم و ساير مسئولان نيز استفاده خواهدکرد. بعنوان نمونه سازماندهي برگزاري تظاهرات در مقابل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري عليه آْبگيري سد سيوند( که مطابق تصاوير ضبط شده با هدايت و حضور فعال برخي خبرنگاران و عوامل خبرگزاري CHN صورت گرفت) و انعکاس لحظه اي خبر آن در خبرگزاري ميراث فرهنگي و سپس در رسانه هاي بيگانه از جمله اقدامات سياسي و امنيتي مي باشد.

اما به ناگهان رويه و سياست اين خبرگزاري بنا به دلايلي که در ادامه گزارش ذکر مي شود، تغيير مي کند.

ورق برمي گردد!

از اين موضوع که بالغ بر سه سال آبگيري سد سيوند مي گذرد و بازديد از مقبره کوروش نيز کمافي السابق پابرجاست و خبري از گزارشهاي هيجاني هم نيست که بگذريم که به ماجراي تغيير روش و سياست خبرگزاري ميراث فرهنگي بايد پرداخت.

شايد بهترين روش براي گزارش نويسي درج مصاديق و مستندات برگرفته از خود اين خبرگزاري باشد. اما بد نيست بعد از جملاتي که در ابتداي گزارش و به نقل از خبرگزاري مذکور به آن اشاره شد، به تيترها و خبرهاي ديگري که در همان ايام که به واسطه تغيير روش خبرگزاري ميراث فرهنگي صورت پذيرفت نيز اشاره اي شود.

" پاسارگاد هرگز زير آب نمي رود"

"نماينده يونسکو: نجات بخشي آثار سد سيوند در جهان بي همتاست"،

"100 ميليون تومان براي نجات محوطه هاي سد سيوند" و ....
خبرها و گزارش‌هاي مذکور برگرفته از خبرگزاري ميراث فرهنگي است که به يکباره سعي مي کند از مسير قبلي خود بازگشته و اعلام کند، ماجراي آبگيري سد سيوند آن گونه هم که القا مي شد نبوده است! و جالب اينجاست که آرشيو اخبار خود را نيز از دسترس خارج مي سازد.

از آن به بعد نيز خبري از زير آب رفتن پاسارگاد نيست و اين اثر باشکوه همچنان پذيراي هزاران گردشگر و ميراث دوست ايراني و خارجي است.

اما علت اين تغيير رويه تامل برانگيز است،به راستي چه اتفاقي رخ داد که از التهاب و نگراني خبرگزاري مذکور کاست و اثري از زير آب رفتن آرامگاه کوروش باقي نگذاشت؟

ماجرا از چه قرار است؟

براي هر کسي که اين گزارش را مي خواند حتماً اين پرسش ايجاد شده که به راستي چه اتفاقاتي در پس اين ماجرا افتاده است. آيا استدلال‌ها آن را مجاب نموده است يا موضوع چيز ديگري است.

بر اساس مستندات در ايامي که خبرگزاري ميراث فرهنگي سرگرم درج گزارش‌هاي متعدد و اعلام نگراني در مورد سرنوشت اثر تاريخي و بزرگ پاسارگاد بوده، يک قرار داد همکاري و پوشش خبري در خصوص سد سيوند ميان خبرگزاري مذکور و پيمانکار سد سيوند بسته مي شود!

مستندات حکايت از آن دارند که اين قرار دا ميليونها تومان ارزش داشته و بر اين اساس خبرگزاري ميراث فرهنگي تعهدات جالبي به کارفرماي خود داده بود.

اين خبرگزاري بر اساس قرارداد في مابين، ظاهراً متعهد شده بود اطلاعاتي همچون ليست خبرهاي انتقادي عليه سد سيوند تهيه و نسبت به ارايه گزارشهاي اصلاحي و پاسخ به اين انتقادات و بازسازي فضاي به وجود آمده اقدامات لازم را به عمل آورد!

اما در اين ميان نکته به مراتب جالب و در عين حال عجيب در خصوص قرار داد ميان خبرگزاري ميراث فرهنگي با مجري سد سيوند نيز وجود دارد.

بر اساس يکي از بندهاي قرار داد في مابين، خبرگزاري ميراث فرهنگي متعهد شده حتي اسامي خبرنگاراني که عليه سد سيوند مطالبي تهيه کرده اند را در اختيار کارفرما قرار دهد!

جاي اين پرسش باقي مي ماند که به راستي چه هدفي از رايه اسامي خبرنگاران منتقد اين ماجرا وجود داشته است، آيا قرار بوده به خبرنگاران مربوطه نيز مبالغي پرداخت شود؟ يا اينکه قرار بوده با خبرنگاران مذکور برخورد شود؟

اين پرسشها و ابهامات متعدد ديگر ناشي از قرار دا سوال برانگيز خبرگزاري ميراث فرهنگي(CHN) با مجري ساخت سد سيوند است که جا دارد مسئولان امر به خصوص خبرنگاران فعال در حوزه ميراث فرهنگي توجه ويژه اي به اين موضوع داشته باشند.

اين سوال جدي نيز مطرح است که آيا غوغا سالاري‌ها و جو سازيهاي سابق در مورد آبگيري سد سيوند و تهيه خوراک براي سايتها و رسانه هاي بيگانه بر اساس حمايتهاي ملي پشت پرده بوده است؟ و پس از ختم اين حمايت‌ها فرصت مناسبي براي شانتاژ رسانه اي و جلب حمايت منبع مالي جديدي در دستور کار خبرگزاري CHN قرار گرفته است؟


سوژه هاي جديد، ابهامات جديد

اما در شرايطي که ماجراي موضع گيري در خصوص آبگيري سد سيوند از يک سو و مشارکت در اطلاع رساني از سد سيوند پس از آن جنجالها در خصوص خبرگزاري ميراث فرهنگي پابرجاست، خبرگزاري مذکور در حال حاضر سوژه هايي همچون فشار به شهرداري اصفهان مبني بر احتمال آسيب رساني مترو به ميدان امام(ره) اصفهان، فشار به سازمان ميراث فرهنگي در خصوص آثار و ابنيه تاريخي شوش و ... را در دستور کار خود داشته و با رويه اي مشابه با ماجراي سد سيوند اقدام به تهيه گزارشها، مقالات و اخبار متعدد در اين خصوص مي کند.

از اين رو و با توجه به ماجراي جوسازي عليه آبگيري سد سيوند و عقد قرار داد اطلاع رساني با پيمانکار اين سد خاتمه يافت! اين پرسش در اذهان ايجاد مي شود که به راستي صحت اخبار خبرگزاري فوق در چه حد است؟

آيا به راستي عقد قرار دادي ميان شهرداري اصفهان يا سازمان ميراث فرهنگي با خبرگزاري ميراث فرهنگي، مشکلات ميراث فرهنگي در نقاط مذکور و ساير نقاط کشور را بر طرف مي کند؟!

بي اعتمادي به رسانه ها

متاسفانه يکي از آفت هاي مرسوم در رسانه ها، به موضوع عقد قرار داد با مجموعه هاي مختلف در قبال چشم پوشي از کاستي هاي آنان و يا ايجاد نکردن حواشي کاذب و ساختگي در خصوص عملکرد دستگاه قرباني و مديران آن مجموعه مربوط مي شود که از آن با عنوان " باج گيري رسانه اي" نيز نام برده مي شود.

اين روش که يکي از روشهاي مسموم جهت کسب درآمد از سوي برخي رسانه ها محسوب مي شود، موجب بي اعتمادي افکار عمومي به ساير رسانه ها نيز مي گردد. گما اينکه در سالهاي گذشته نيز مصاديق زيادي از تشکيل باندي از سوي برخي خبرنگاران براي تخريب دستگاهها و مديراني وجود داشت که برخي از اين موارد حتي منجر به ورود وزارت اطلاعات به پرونده هايي از اين دست و دستگيري تعدادي از خبرنگاران خاطي شد.

از اين رو جا دارد تا ساير رسانه هاي فعال در حوزه ميراث فرهنگي نسبت به رواج اين پديده هشيار بوده تا زمينه هاي برچيده شدن اعتماد و توجه افکار عمومي به اخبار اين حوزه و بروز نوعي بدبيني عمومي به ساير خبرنگاران و رسانه هاي صادق فراهم نشود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر